مولوی_مثنوی معنویدفتر ششم (فهرست)

شماره 68 - نومید شدن آن پادشاه از یافتن آن گنج و ملول شدن او از طلب آن

1. چونک تعویق آمد اندر عرض و طول

2. شاه شد زان گنج دل سیر و ملول

3. دشتها را گز گز آن شه چاه کند

4. رقعه را از خشم پیش او فکند

5. گفت گیر این رقعه کش آثار نیست

6. تو بدین اولیتری کت کار نیست

7. نیست این کار کسی کش هست کار

8. که بسوزد گل بگردد گرد خار

9. نادر افتد اهل این ماخولیا

10. منتظر که روید از آهن گیا

11. سخت جانی باید این فن را چو تو

12. تو که داری جان سخت این را بجو

13. گر نیابی نبودت هرگز ملال

14. ور بیابی آن به تو کردم حلال

15. عقل راه ناامیدی کی رود

16. عشق باشد کان طرف بر سر دود

17. لاابالی عشق باشد نی خرد

18. عقل آن جوید کز آن سودی برد

19. ترک‌تاز و تن‌گداز و بی‌حیا

20. در بلا چون سنگ زیر آسیا

21. سخت‌رویی که ندارد هیچ پشت

22. بهره‌جویی را درون خویش کشت

23. پاک می‌بازد نباشد مزدجو

24. آنچنان که پاک می‌گیرد ز هو

25. می‌دهد حق هستیش بی‌علتی

26. می‌سپارد باز بی‌علت فتی

27. که فتوت دادن بی علتست

28. پاک‌بازی خارج هر ملتست

29. زانک ملت فضل جوید یا خلاص

30. پاک بازانند قربانان خاص

31. نی خدا را امتحانی می‌کنند

32. نی در سود و زیانی می‌زنند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* در قیامت می شود شیرین، زبان در کام ما
* تلخی بادام ما را شور محشر می برد
شعر کامل
صائب تبریزی
* کسی را که همت بلند اوفتد
* مرادش کم اندر کمند اوفتد
شعر کامل
سعدی