غزل شمارهٔ 128
1. دهید شیشهٔ صهبای سالخورده بدستم
2. کنون که شیشهٔ تقوای چند ساله شکستم
3. کتاب و خرقه و سجاده رهن باده نمودم
4. بتار چنگ زدم و چنگ و تار سبحه گسستم
5. فتاده لرزه بر اندام من ز جلوهٔ ساقی
6. خدا نکرده مبادا فتد پیاله ز دستم
7. مرا به گل چه سر و کار کز تو بشکفدم دل
8. مرا بباده چه حاصل که از نگاه تو مستم
9. بخود چو خویش بگویم توئی ز خویش مرادم
10. اگرچه خویش پرستم ولی زخویش برستم
11. نداشت کعبه صفائی به پیش درگهش اسرار
12. از آن گذشتم و احرام کوی یار ببستم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده