ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 15

1. کمان شد قامتم از بس کشیدم بار محنتها

2. دلم صد چاک شد از بسکه خوردم تیرآفتها

3. سپند از انجم و مجمرزمه هرشب از آن سوزد

4. که سارد از رخ خوب توایزد دفع آفتها

5. دهید ای ناصحان پندم زهول حشر تاچندم

6. دمی صدبار می بینم از آن قامت قیامتها

7. عجب دارم که صورت بست درمرآت آنصورت

8. که بتواند کشدباآن نزاکت عکس صورتها

9. زنم هر لحظه اوراق کتاب دیده را برهم

10. که جزنقش توگرجویم بشویم زاشک حسرتها

11. ز صهبای شهودش جرعهٔ ساقی کرامت کن

12. که بر اسرار روشن گردد اسرار کرامتها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
* که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
شعر کامل
حافظ
* چاره من مرهم کافوری صبح است و بس
* من که دارم بر جگر داغی ز هر اختر جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
* یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
شعر کامل
حافظ