ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 164

1. دلا دیریست دور از دلستانی

2. جدا از بارگاه لامکانی

3. سوی ملک مغان کردی سفرها

4. برای دوستان گو ارمغانی

5. همه یاران بنزلگه غنودند

6. تو با این دیو رهزن همعنانی

7. کجاپوئی روان آلوده مهلا

8. بشا دروان سلطانی رو آنی

9. چنین فرشی و بیسامان نشاید

10. که عرشی و شه سامانیانی

11. مبین بر ظاهرت کز روی معنی

12. جهان جانی و جان جهانی

13. همه از آن حسنت خوشه چینند

14. که آن حسن را دریا و کانی

15. بجان باشد سپهرت گوی چوگان

16. بتن گر قبضه ای زین خاکدانی

17. که دایم جان او انباز جسم است

18. تو آخر خارج از کون و مکانی

19. ز من مینوش و می نوش از خم عشق

20. که به این آب ز آب ندگانی

21. همین نی نقش تصویرت بدیع است

22. که اسرار معانی را بیانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی
* کرا گم شود راه آموزگار
* سزد گر جفا بیند از روزگار
شعر کامل
فردوسی
* داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
* مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست
شعر کامل
سعدی