نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1005

1. یا رب آزاد کن مرا از من

2. برهانم ز دستِ آهرمن

3. فرحی از شمامۀ رضوان

4. فرجی از زمانۀ ریمن

5. تا شوم ایمن از خطا و زَلَل

6. تا شوم فارغ از زمین و زمن

7. هرکه پرسد ز واحد القهَار

8. هم تو او را جواب ده که به من

9. بیش زین ره مده که برخیزد

10. این همه ما و من زما و زمن

11. نظری کن که بشکفد بی‌خار

12. گلِ امّیدِ ما ز طرفِ چمن

13. پیره‌زن می‌برد کلاوه و هست

14. قدرِ یوسف برون ز حدِّ یمن

15. ما سبک‌بار و او گران‌کاوین

16. ما روان‌ بی‌پناه و او ذوالمن

17. دست‌گیرا به فضلِ خویش بپوش

18. بر سرِ سیِّئاتِ ما دامن

19. به خودش خوان ز خود نزاری را

20. بیش از ایینش مدار با دشمن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
* که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
شعر کامل
سعدی
* سوسن چو زبان داشت فروشد به خموشی
* در سینهٔ او گوهر اسرار نهادند
شعر کامل
عطار
* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی