نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1086

1. ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده

2. آخر ز ما چه دیدی ای نور هر دو دیده

3. بی موجبِ گناهی از ما به خشم رفته

4. بازآ که در فراقت کارم به جان رسیده

5. آرام جان برفته ترکِ وفا گرفته

6. ممکن بود که باشد هرگز دل آرمیده

7. مسکین دلم ببرده با خویشتن به برده

8. او خود ز دامِ زلفت کی بود سر کشیده

9. بنگر چه گونه باشد اکنون که بوده باشم

10. از گوشة دهانت سد چاشنی چشیده

11. جانم به لب رسیده در آرزوی رویت

12. اول که بودم از تو آوازه‌ ای شنیده

13. گرچه نیی ز چشمم یک دم برون ولیکن

14. صاحب نظر نگیرد نادیده هم چو دیده

15. گر ناله نزاری روزی رسد به گوشت

16. چون بشنوی نگیری بر خویش ناشنیده

17. رازی که با تو دارم سرّی که با تو گفتم

18. زنهار تا نگویی با هیچ آفریده

19. می‌دار یاد ما را ما خود که‌ایم بی تو

20. ناممکن است از تو امّید ما بریده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر
* چشم دارم به همین درد گرفتار شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن آبنوسین شاخ بین، مار شکم سوراخ بین
* افسونگر گستاخ بین لب بر لب مار آمده
شعر کامل
خاقانی
* مژگان تو دل را هدف تیر ستم ساخت
* ابروی تو جان را سپر تیغ بلا کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی