نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1096

1. ای رشک برده در باغ از عارض تو لاله

2. خون کرده ناف آهو در تبّت از کُلاله

3. ای پرتوِ تجلی یعنی صفات پاکی

4. در سینه ی تو پیدا چون باده در پیاله

5. نادر بود در انسان جسمی بدین شریفی

6. کز آدمی نزاید زین خوب‌تر سُلاله

7. هر بامداد از در بازآیدش جوانی

8. رویِ تو گر ببیند پیرِ هزار ساله

9. مه کوثر و مه طوبا من با تو در بهشتم

10. آن وعده نیست مهمل وین شد نخست حاله

11. صبرم به پیش عشقت چندان محل ندارد

12. کز آستینِ حیلت بیرون کند قباله

13. مردِ غمت نبودم زیرا که وقت کوشش

14. مشکل به کار آرد هر مرغ از این نواله

15. با سینه ی پر آتش در کوره ی فراقت

16. تا کی شود سِرشکم افسرده هم‌چو ژاله

17. وقتی اگر بنالد از دردِ دل نزاری

18. شاید که دردمندان زاری کنند و ناله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز ترک تنگ چشمی مردمی صائب طمع دارم
* که تلخ افتاده چون بادام کوهی دیده تنگش
شعر کامل
صائب تبریزی
* تن آدمی شریف است به جان آدمیت
* نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
شعر کامل
سعدی
* با خارکشان نشین که اندر دو سه روز
* صد برگ بساخت گل ز یک دستهٔ خار
شعر کامل
انوری