نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1118

1. به مزدِ جان خود بر من ببخشای

2. دمی در کلبه ی احزان ما آی

3. چه معنی دارد این نامهربانی

4. بیا ای رشک مهر عالم آرای

5. بیا ای دیده را چون روشنایی

6. که بر چشمِ جان‌بینت کنم جای

7. تن و جان و دل و دین صرف کردم

8. دگر گر التماسی هست فرمای

9. چو شد مُلک وجودم از تو بلغاق

10. مرا زین بیشتر بلغاق منمای

11. به جانت دوست می‌دارم به جانت

12. که بستان جانم و بر جان ببخشای

13. تو روحی و لبت آبِ حیات است

14. مکاه از جان من در عمرم افزای

15. نیارم دامنت از دست دادن

16. به دستانِ رقیبِ بی سر و پای

17. مرا با این شکر نی چاشنی هست

18. برو گو مدّعی و ژاژ می‌خای

19. مکُش آخر نزاری را به زاری

20. چنین بر خونِ ناحق دست مگشای

21. نمی‌ترسی در روزِ مظالم

22. بگیرم دامنت ای سرو بالای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که صد نامۀ ما خواند و جوابی ننوشت
* سطری از غیر نیامد که کتابی ننوشت
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
* خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* ببستی چشم یعنی وقت خواب است
* نه خوابت آن حریفان را جواب است
شعر کامل
مولوی