نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1145

1. دوش آمد و گفت اگر ز هستی

2. یک‌باره درست برشکستی

3. رو از سر نام و ننگ برخیز

4. چون بر سر کوی ما نشستی

5. یا دست وفا به دست ما ده

6. ورنه سر خویش گیر و جستی

7. خودبینی و خویشتن‌نمایی

8. بسیار بتر ز بت‌پرستی

9. از خودبینی خلاص یابی

10. گر خویش به پیش برنه‌استی

11. سرها که ز غایت توهم

12. بر غنج‌چه‌ی خیال بستی

13. ای مرغ رمیده از نشیمن

14. باز آی به آشیان و رستی

15. زنهار نزاریا نگویی

16. با بی‌خبران سخن ز مستی

17. باشد که مگر وجود مستان

18. معراج کند شبی ز پستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
* اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
شعر کامل
حافظ
* ببستی چشم یعنی وقت خواب است
* نه خوابت آن حریفان را جواب است
شعر کامل
مولوی
* گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
* با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها
شعر کامل
سعدی