نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1146

1. کاش باری عقل دست از کارِ ما واداشتی

2. تا نبودی بر سر ِ ما ننگِ هر ناداشتی

3. بی نصیبم از سروش ِ عقل و بی سامان ِ بخت

4. چون بزرگان یا خط ِ آزادیی یا داشتی

5. هیچ اگر در باب ِ ما بودی رعایت گونه ای

6. هرگز آخر یک نفس یک لمحه با ما داشتی

7. بر گذرگاه جیوش عقل نشستی دلم

8. هم از آن برتر شدی از پیش اگر پا داشتی

9. چون به خود درماند و شد از عشق کلی ناامید

10. خواست تا دل با کسی یک رو و یک تا داشتی

11. دست زد در دامنِ عشق و بدو تسلیم کرد

12. عقل خود ننشستی از اول اگر جا داشتی

13. چون رموزی داشت با ما عشق از مبدای کون

14. با همه کس گر همان بودی همان را داشتی

15. فاش از اهل بهشت استی و در خورد ِ ثواب

16. دست ها در حلقه های زلف حورا داشتی

17. این همه کس داند از حالِ نزاری کو به طوع

18. پس روی ِ عقل کردی گر نه سودا داشتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
* تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
* که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد
شعر کامل
حافظ