نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1162

1. هیچ یاری بود که برگردی

2. بعدِ چندین که دوستی کردی

3. از تو گو روزگار برخور ، ما

4. برنخوردیم و خونِ ما خوردی

5. دلِ خلقی بسوختی آخِر

6. تا کی ای شوخ نا جوان مردی

7. تو بدین جفتِ چشم و ابروی طاق

8. رستخیز از جهان برآوردی

9. دردِ بی چارگانِ سوخته دل

10. چه شناسی که فارغ از دردی

11. خونِ دل می دهی نزاری را

12. کش به خونِ جگر بپروردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تیغش که چون بنفشه کبودی همی نمود
* در حال سرخی بَقَم و ارغوان‌ گرفت
شعر کامل
امیر معزی
* کنون نو شود در جهان داوری
* چو موسی بیاید به پیغمبری
شعر کامل
فردوسی
* شود به دولت او خاک شوره مهر گیا
* شود ز هیبت او سنگ خاره خاکستر
شعر کامل
انوری