شمارهٔ 1245
1. چه دلبری که به دل داریی نپردازی
2. همین و بس که دل می بری به طنّازی
3. به پیش خلق ز جور تو پرده بردارم
4. اگر ز رخ نفسی پرده برنیندازی
5. دلم ز پای درآمد بیا و دستم گیر
6. سری به کار درآور مکن سرافرازی
7. به خوبی تو چه نقصان رسد اگر نفسی
8. دلِ شکسته دلی را به لطف بنوازی
9. نیاز بنده و ناز تو چند بردارد
10. به حسن یک دو سه روزه این چنین چه می نازی
11. عنان عقل رها کن که هیچ نگشاید
12. ز نقش بندی و طرّاری و عجب سازی
13. ز من حیا نکنی از خدا نیندیشی
14. که هر زمان به جفا حیله ای نو آغازی
15. اگر حواله ی کار تو با خدای کنم
16. مسلّمت نشود با خدا حیل بازی
17. شبی که گوش کنی ناله نزاری را
18. اگر چه سنگ دلی هم چو موم بگدازی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده