نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1265

1. برخیز نگارا و برافروز چراغی

2. بر سوز بخوری ز پی ضعف دماغی

3. بفرست به خم خانه و جامی دو طلب کن

4. گر بایدت از روح امین ساخت اُلاغی

5. دانی که چه گفتم به اشارت سبک و چست

6. باشد مگرت این قدر ادراک بلاغی

7. بشتاب و مهم دان و مکن هیچ تغافل

8. زنهار که این حد نکنی حمل به لاغی

9. پس بزم بیارای و طلب کن حُرَفا را

10. مِن بعد که حاصل شد ازین کار فراغی

11. یک رنگ شو ای یار و خجالت مبر ای دوست

12. طاووس محال است که سازی ز کلاغی

13. ار صاف شوی تو به سفیدی کبوتر

14. هرگز نتوان برد برون گونه زاغی

15. می خور ثمر پند نزاری به غنیمت

16. چون کرد حوالت به تو آراسته باغی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
* ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
شعر کامل
رودکی
* شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
* به مومیایی لطف توام نشانی داد
شعر کامل
حافظ
* باور مکن که صورت او عقل من ببرد
* عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
شعر کامل
سعدی