نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1290

1. گفت به من محتسب که توبه کن از می

2. پیر شدی توبه بعد از این نکنی کی

3. گفتمش آری من و تو هر دو به یک بار

4. توبه کنیم ار موافقت کنی از می

5. باک نباشد ز عهده هم به در آییم

6. گر ز در ما برون نمی شود این پی

7. دفع ملالت ضرورت است اگر نه

8. از پی تقوا کی اختیار کنم قی

9. ضامن این داوری منم نه تو زنهار

10. بر دل خود هیچ بار ننهی ازین هی

11. مدعیان را بغل تری بدهم من

12. بر صفتی کز مسامشان بچکد خوی

13. مشکل ما قاضی القضات کند حل

14. محضر این ماجرا دگر که کند طی

15. چنگ به دامان او زنیم که هم او

16. بر سر ما افکند ز روی کرم فی

17. گر ندهد توبه ور دهد نتوان شد

18. معترض البته بر مصالحه ی وی

19. خود که شکیبد ز جوهری که خواصش

20. قوت جان و دل است و قوت رگ و پی

21. کی نفس از ما دگر به عیش برآید

22. بر دل ما روزگار اگر نهد این کی

23. طعنه ی سرد از فقیه خشک نزاری

24. خاصیت ز مهریر و قاعده ی دی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسیای فلک از آب مروت خالی است
* تا دلت چاک چو گندم نشود نان مطلب
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو سوفارش آمد بپهنای گوش
* ز شاخ گوزنان برآمد خروش
شعر کامل
فردوسی
* همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
* رند را آب عنب یاقوت رمانی بود
شعر کامل
حافظ