نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1405

1. آخر ای شمعِ روان پروانه ای

2. چند سوزی خاطرِ دیوانه ای

3. گر چه ما بر شمعِ رویت سوختیم

4. شمع را نگریزد از پروانه ای

5. هیچ نقصانی نباشد شمع را

6. گر شبی روشن کند ویرانه ای

7. کی بود حاجت شبِ خلوت به شمع

8. هر که را باشد چو تو هم‌خانه ای

9. عقل بر شمعِ جمالِ رویِ تو

10. همچو مدهوشی ست در کاشانه ای

11. جانِ من شد در خیالِ رویِ تو

12. همچو آدم مبتلایِ دانه ای

13. جز مگر آنچ از تو می گویند نیست

14. هر چه دیگر نیست جز افسانه ای

15. دورم از رویِ تو در عینِ هلاک

16. جان نباشد زنده بی جانانه ای

17. خود نزاری کیست تا گویند از او

18. در میان عاقلان دیوانه ای

19. گردن افرازست و سرکش لیک نیست

20. زلفِ جانان را گریز از شانه ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
* ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* آدمیت حسن گندم گون پسندیدن بود
* هر که باشد این مذاقش در حساب آدمی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ