نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 150

1. دل و جانم آنجا که جان و دل است

2. به جانان که بی جان و دل مشکل است

3. غلط میکنم چند گویم ز دل

4. به جانان رسیدن نه کار دل است

5. ز مبدای فطرت برفته ست حکم

6. همین است و بس جان به جان مایل است

7. نه دنیا بمانده ست و نه دین به من

8. مرا از محبت همین حاصل است

9. گرفته نشیمن گه جان من

10. عقابی دلاور ولی بسمل است

11. نهنگی ست در قلزم آز من

12. و لیکن چو لنگر دو پا در گل است

13. بر امید یک قطره از بحر عشق

14. دو عالم به صد غصه بر ساحل است

15. ز بن گاه تقلید بربند رخت

16. که مقصد فراتر از آن منزل است

17. ندانی به خود هیچ دانا کسی ست

18. کر بر جمله دانندگان فاضل است

19. ندانست مستودع از مستقر

20. هر آن کو درین امتحان داخل است

21. نزاری ز مردان حق گو سخن

22. دگر هر چه گویی همه باطل است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
* که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
شعر کامل
سعدی
* پیش کمان ابرویش لابه همی‌کنم ولی
* گوش کشیده است از آن گوش به من نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی
* و آب شیرین چو تو در خنده و گفتار آیی
شعر کامل
سعدی