نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 149

1. دل بی طاقتم از روی غمت چون خجل است

2. راست چون قطره ی شبنم که ز جیحون خجل است

3. سر تهی کردم از اندیشه ی سودای محال

4. گر دماغ متهتّک دل پر خون خجل است

5. سخت عیب است به پیرانه سرش میل به خمر

6. در گذشته سخنی نیست ز اکنون خجل است

7. چون وحوش از چه سبب میل به صحرا دارد

8. گر ز ارباب خرد خاطر مجنون خجل است

9. عقل من گر خجل از عقل فرومایه شود

10. ماورا از پی بی شرمی مادون خجل است

11. چون کشد بار غم عشق نزاری نزار

12. عشق باری ست که از حملش گردون خجل است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذر
* چه یکی نیزه چه صد چون بگذشت آب از سر
شعر کامل
کمال خجندی
* کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
* زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
شعر کامل
حافظ
* کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی
* شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست
شعر کامل
محتشم کاشانی