نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 21

1. شمع ما برخاست بنشان ای پسر مصباح را

2. ساقیا روح الامین با ماست در ده راح را

3. الصّلای خفتگان مست در ده پیش از آنک

4. دردمند از بام مسجد فالق الاصباح را

5. می بده اصحاب را تا در هم آمیزند باز

6. جز به می ممکن نباشد اتّصال ارواح را

7. خانۀ خم باز کن در، پیش تر زان کا فکند

8. دست روز اندر دهان قفل شب مفتاح را

9. هان سبک دوری بگردان ای پسر ز آب حیات

10. آن چنان کز یک دگر در نگسلند اقداح را

11. کاسه یی بر دست من نه سر سیه ز آب بقم

12. تا برون آرد ز نیل نفس من تمساح را

13. خانه پر حورست و اسباب طرب آراسته

14. در گشاده آسمان دریاب استفتاح را

15. خیز و در باد سحر در قلزم مجلس فکن

16. کشتیی کز آشنا عاجز کند ملّاح را

17. در چنین مجلس خصوصا کز طریق اتّحاد

18. کرده ام نام نزاری بی نشان اصلاح را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چیست فزون از دو جهان شهر عشق
* بهتر از این شهر و دیاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* خلاف نفس کلید در بهشت بود
* به هر چه نفس تولا کند تبرا کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* ضرورتست که عهد وفا به سر برمت
* و گر جفا به سر آید هزار چندینم
شعر کامل
سعدی