نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 22

1. از دست بدادم دل شوریده خود را

2. بر هم زدم احوال بشولیده خود را

3. گر دوست به پرسیدن من رنجه کند پای

4. در هر قدمی پیش کشم دیده خود را

5. ای دوست میازار دلم را و مینداز

6. در پای جفا هم دم بگزیده خود را

7. لا یلتفتی کردن و بر دوست شکستن

8. نادیده مکن دیده من دیده خود را

9. بس تربیتی باشد و اعزازی و لطفی

10. گر یاد کند یار نپرسیده خود را

11. هم گوشه چشمی به عنایت سوی ما کن

12. ضایع نگذارند پسندیده خود را

13. تا خاک درت گل شود از خون نزاری

14. خون بیش نده خاک نگردیده خود را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل که آیینه شاهیست غباری دارد
* از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی
شعر کامل
حافظ
* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی
* خویش من آنست که از عشق زاد
* خوشتر از این خویش و تباریم نیست
شعر کامل
مولوی