شمارهٔ 212
1. دلی که عاشق روی نگار دلبندست
2. نه ممکن است که با صابریش پیوندست
3. کسی که او به صفت صابرست عاشق نیست
4. به عشق و صبر نظر کن که چند در چندست
5. کدام عاشق صادق شنیده ای که ز هجر
6. ز عاجزی سپرِ صابری نیفکنده ست
7. چهارسوی نهادم ز رخت صبر تهی ست
8. که شش جهات وجودم به عشق در بندست
9. ز پند هیچ نیاید، نصیحتم مکنید
10. که مرد عاشق دیوانه فارغ از پندست
11. کمینه بنده ی اویم اگر قبول کند
12. به هرچه خواهد و فرمان دهد خداوندست
13. هزار توبه شکستم هنوز مردم را
14. طمع بود که مرا التفاتِ سوگندست
15. به مهر زن نکنم دامن دل آلوده
16. که پایبندیِ واماندگان ز فرزندست
17. نزاریا ره دیوانگان عشق سپر
18. طریق زهد ره مردم خردمند است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده