نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 245

1. خوشا وقتِ دیوانگانِ الست

2. که بی دل دلیرند و بی باده مست

3. بهشت و جهنّم زده پشتِ پای

4. ز دنیا و دین کرده کوتاه دست

5. ز اضداد توحید صورت مبند

6. که این رشته دیرست کز هم گسست

7. ز پیوندِ مبداست این اتّصال

8. که آن جا جدا شد عسل از کبست

9. در ابداع از آن جا که نیک است و بد

10. بلندش همان قدر دارد که پست

11. از آن جا که معشوق و عاشق یکی ست

12. برون آمد از جان و در جان نشست

13. اگر تو برون رفتی از خویشتن

14. جزو منگر ای یار تا هیچ هست

15. مقاماتِ تو سدرة المنتهاست

16. چه باشی درین خاک دان پای بست

17. دل هر که با عشق پیوند یافت

18. ز بیغارۀ عقل باری برست

19. خنک آن برافکنده بنیادِ خویش

20. که یک باره از کفر و دین برشکست

21. نمود اوّل و باز در پرده شد

22. نزاری از آن روی شد بت پرست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی
* هرکه خواهد گر سلیمانست و گر قارون گداست
شعر کامل
انوری
* تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او
* کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش
* من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی