نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 272

1. گمان مبر که ز یادِ تو غافلم ای دوست

2. که نیست یادِ کسی جز تو در دلم ای دوست

3. به جانِ تو که اگر بگسلد ز تن جانم

4. که من ز مهرِ تو پیوند نگسلم ای دوست

5. کسی دگر به دل و دیده در نمی آید

6. که ایستاده تویی در مقابلم ای دوست

7. وصال داشتم امیّد چون نگه کردم

8. خیال بود ز وصلِ تو حاصلم ای دوست

9. به آبِ مهرِ تو بوده ست خاکِ عشق مگر

10. کسی که کرد به قدرت عجین گلم ای دوست

11. محبّتِ تو وجودم فرو گرفت چنان

12. که خون نماند دگر در مفاصلم ای دوست

13. به اختیار نزاری نبود عزمِ سفر

14. قضا ز کویِ تو برداشت منزلم ای دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر گل را خبر بودی همیشه سرخ و تر بودی
* ازیرا آفتی ناید حیات هوشیاری را
شعر کامل
مولوی
* کجا سلم و تور و فریدون کجاست
* همه ناپدیدند با خاک راست
شعر کامل
فردوسی
* آدمی مخفیست در زیر زبان
* این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
شعر کامل
مولوی