نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 274

1. آفتِ جانِ من است طرّۀ جادوی دوست

2. کرد مرا جفتِ غم طاقِ دو ابرویِ دوست

3. رهزنِ خون ریز کیست غمزۀ غمّاز یار

4. دامِ دل آویز چیست حلقۀ گیسویِ دوست

5. غارتِ جان می کند در حرمِ دل مگر

6. عادتِ ترکان گرفت طرّۀ هندوی دوست

7. راحتِ جان بایدت رنج کش از زخمِ عشق

8. فرق منه در میان درد ز دارویِ دوست

9. سّرِ معانیِ دوست باز شناس آن گهی

10. سر مکش از عشقِ یار لاف زن از رویِ دوست

11. دشمنم آن بی نمک گر جگرم خون کند

12. باز نگیرد دلم پشت ز پهلویِ دوست

13. توبه پذیرد ز عشق هر نفسی دل و لیک

14. غیرِ طبیعت گرفت قاعدۀ خویِ دوست

15. عهد کند برخلاف راست که چون بنگرم

16. عهدِ درستش یکی ست با شکنِ مویِ دوست

17. بس که به میل نیاز چشمِ نزاری کشید

18. روشنیِ دیده را خاکِ سرِ کویِ دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گه میان چشم نیلوفر زبانه بر زند
* گاه دودش گرد او چون برگ نیلوفر شود
شعر کامل
فرخی سیستانی
* ژاله از روی لاله دور مکن
* تا نسوزد ز شعله بستان را
شعر کامل
عراقی
* ذره ذره کاندرین ارض و سماست
* جنس خود را هر یکی چون کهرباست
شعر کامل
مولوی