نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 275

1. باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست

2. آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست

3. دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار

4. طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست

5. در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل

6. کاین منم بارِ دگر بنشسته هم زانویِ دوست

7. دوش در زنجیرِ زلفش داشتم تا صبح دست

8. باز می جستم دل از یک یک شکنجِ موی دوست

9. چشم برکردم دلِ گم بوده را دیدم به حبس

10. معتکف بنشسته بر طاقِ خمِ ابرویِ دوست

11. گفتمش ای دل بیا گفتا نمی بینی خموش

12. در کمان پیوسته تیرِ غمزۀ جادویِ دوست

13. طاقتِ خونِ جگر خوردن ندارم در فراق

14. من دگر جایی نخواهم رفت از پهلوی دوست

15. دشمنم گوید نزاری گوشۀ عزلت گزین

16. تا توانم هست خواهم کرد جست و جوی دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات
* غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را
شعر کامل
سعدی
* سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
* این همه از نظر لطف شما می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* اگر به شربت شمشیر او سری داری
* حریف ضربت آن بازوان سیمین باش
شعر کامل
فروغی بسطامی