نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 283

1. از آن زمان که زمان در تحرّک استاده ست

2. زمانه با تو مرا عهدِ دوستی داده ست

3. اگر نه با تو مرا اتّصالِ روحانی ست

4. خیالِ روی تو پییشم چرا بر استاده ست

5. به غم وجودِ مرا پروریده دایۀ عشق

6. که غم ز مادرِ فطرت برایِ من زاده ست

7. به دامِ زلف در افتاده ام ز دانۀ عشق

8. دلم ببین به کجا از کجا در افتاده ست

9. به دانه می نگرد دامِ غم نمی بیند

10. عذاب جان من از غفلتِ دل ساده ست

11. مرا که جان به لب آمد ز آرزویِ لبت

12. مگر مُقسّمِ فطرت نصیبه ننهاده ست

13. نمی رود ز سرم خار خارِ جامِ الست

14. هنوز رنجِ خمار از بخارِ آن باده ست

15. که بود روزِ نخستین حریفِ مجلسِ انس

16. دریغ باز چه بودی که آمدی با دست

17. درونِ جانِ نزاری روایحِ غم اوست

18. ذخیره ای که ز مبدایِ کون بنهاده ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مریض مصلحت خویش را نمی داند
* به تلخ و شور طبیب زمانه قانع باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
* تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شعر کامل
سعدی
* به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
* ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را
شعر کامل
صائب تبریزی