شمارهٔ 339
1. جانا بیا که مدت هجران ز حد گذشت
2. تشویش روزگار پریشان ز حد گذشت
3. چند احتمال و صبر توان کرد چاره یی
4. کاین درد را توقف درمان ز حد گذشت
5. امّید وصل هم نتوان کرد منقطع
6. هر چند انتظار فراوان ز حد گذشت
7. بگذشت عمر و هیچ تدارک نکرد یار
8. صبر من و جفای رقیبان ز حد گذشت
9. جمعیتی پدید نیامد هنوز و هجر
10. بر وعده ی مخاف جانان ز حد گذشت
11. کو کشتی وصال که در قلزم فراق
12. موج بلا و آفت طوفان ز حد گذشت
13. بر من نکرد رحم و نبخشود و راز من
14. شد آشکار و ناله ی پنهان ز حد گذشت
15. دل در تنور سینه ی پر آتشم بسوخت
16. نبود عجب چو آتش سوزان ز حد گذشت
17. ای پیک عاشقان نفسی رنجه کن قدم
18. دانی که محنت من حیران ز حد گذشت
19. با یار گو نزاری شوریده حال را
20. هم جانبی بدار که نتوان ز حد گذشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده