نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 405

1. نه آن مرغی ست معشوقم که در هر آشیان گنجد

2. کدامین آشیان کاندر زمین و آسمان گنجد

3. نه در عقل و نظر آید نه در جای و جهت باشد

4. نه در وهم و خیال افتد نه در کون و مکان گنجد

5. خیال است آن که می خواهی که در سمع و بصر آید

6. محال است آن که می گویی که در نطق و بیان گنجد

7. نه ذاتش منکسر باشد نه وجهش منعکس گردد

8. نه وصفش در صفات آید نه نامش در زبان گنجد

9. تو گردانی چنان دانی که او در عقلِ حسّ آید

10. تو گر بینی چنان بینی که او در جسم و جان گنجد

11. به علمِ او شوی عالم به نورِ او شوی بینا

12. وگرنه دانش و بینش کجا در بی نشان گنجد

13. میانِ جان و جان این جا حجابی هست می دانم

14. وگرنه مبدعِ جان ها کجا در این و آن گنجد

15. وگر در عین معیونی نمی گنجد چنین باشد

16. درین معنی چه شک باری عیان اندر عیان گنجد

17. نزاری تا کی از خامی چه سودا می پزی والله

18. اگر یک ذرّه زان خورشید در هر دو جهان گنجد

19. ازین ها هر چه برگفتی که گنجد یا نگنجد چه

20. مگر هم او بود هم او که با او در میان گنجد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو فرد آینه با کاینات یکرو باش
* که شد سیاه رخ کاغذ از دورویی ها
شعر کامل
صائب تبریزی
* این که تو داری قیامتست نه قامت
* وین نه تبسم که معجزست و کرامت
شعر کامل
سعدی
* غم عشق آمد و غم‌های دگر پاک ببرد
* سوزنی باید کز پای برآرد خاری
شعر کامل
سعدی