نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 421

1. چه دردست این که آرامی ندارد

2. چه دورست این که انجامی ندارد

3. نگه کردم به دنیا ذرّه یی نیست

4. که از خورشید اعلامی ندارد

5. ندیدم هیچ صاحب دل ندیدم

6. که بر کف هم چو جم جامی ندارد

7. به واجب عزّتِ درویش می دار

8. که سلطان است اگر شامی ندارد

9. مکن بر مردمِ عاشق ملامت

10. که بیش از عاشقی کامی ندارد

11. جمادست آن به معنی جانور نیست

12. که خاطر با دل آرامی ندارد

13. به انسان کی کند ترجیح وحشی

14. که گردن بستۀ دامی ندارد

15. چه می خواهی نزاری را که بینی

16. نزاری جز همین نامی ندارد

17. سری دارد فدایِ مقدمِ دوست

18. به گردن بیش از ین وامی ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را
* اجتماع دوستان یکدلم آمد به یاد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو جوان با همه آزادگی
* پیر غلام قد دل جوی توست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* وان قطرهٔ باران که برافتد به سمنبرگ
* چون نقطه سفیداب بود از بر طومار
شعر کامل
منوچهری