نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 449

1. هرکه را درد عشق داغ نکرد

2. نبوَد مرد اگرچه باشد مرد

3. مردِ مرد آن گهی ببوَد که عشق

4. از وجودش همی برآرد گرد

5. عشق با سوز و درد می آید

6. [پیش] با جوش و بوش و بردابرد

7. هیچ افسرده را نباشد سوز

8. هیچ آسوده را نباشد درد

9. سوزناکان به دوست مشغولند

10. نه چو افسردگان به خواب و به خورد

11. متناسب نکرد هیچ بصیر

12. نفس سوزناک با دم سرد

13. عشق و معشوق و عاشق صادق

14. هر سه چون جمع گشت باشد فرد

15. عقل پوشیده بُد نزاری را

16. عشقش از پرده با میان آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که مسلسل نمود طرهٔ لیلی
* خواست که مجنون اسیر سلسله باشد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تا کی در انتظار قیامت توان نشست
* برخیز تا هزار قیامت به پا کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نگاه از بس شهید تیغ هجران است در چشمم
* ز هر مژگان خون آغشته، نخل ماتمی دارم
شعر کامل
حزین لاهیجی