نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 450

1. یک ره برآورد ز تو هم روزگار گرد

2. بسیار چون ترا که سزا در کنار کرد

3. یارا ، محققان غم دنیا نخورده اند

4. مجنون حقیقت است که اندوه یار خورد

5. آتش که بر خلیل نبی کرد گل ستان؟

6. آن کو ز وَرد خار برآرد ز خار وَرد

7. تن در ده ای حریص و ز دارالشفای عشق

8. درمان مجوی تا نکنی اختیار درد

9. هرگز گمان مبر که کند در سلوک عشق

10. جز بر خلاف گرم روان هیچ کار سرد

11. چند از تکثرات که بر نطع امتحان

12. بیرون نیامده ست یکی از هزار مرد

13. یک هفته عیش از پی آن مدت فراق

14. آری خمار و خار بود با نبید و ورد

15. آسایش از حیاط همان چند روز بود

16. بی روی دوست بر دل ما شد حیاط سرد

17. با روزگار بیش چه گویی نزاریا

18. دانی که با زمانه نکرده ست کس نبرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر
* دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
شعر کامل
سعدی
* زهر چشمش میان خندیدن
* همچو بادام تلخ در شکرست
شعر کامل
صائب تبریزی
* آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
* غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
شعر کامل
رهی معیری