نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 465

1. همین که چشم ز خوابِ خمار بر هم زد

2. همه ولایتِ صبر و قرار بر هم زد

3. به یار گفتم بر هم مزن سرو کارم

4. جزین حدیث نگفتم که یار بر هم زد

5. گر از سبک سری و بی دلی زدم درِ وصل

6. هزار بن گهِ صبر انتظار بر هم زد

7. کجا رسم به کنار از میانِ او که خیال

8. به موجِ عشق میان و کنار بر هم زد

9. به یک کرشمه که کرد از کرانۀ برقع

10. همه نهانِ من و آشکار بر هم زد

11. به روزگارِ من والتقاتِ او هیهات

12. هزار هم چو مرا روزگار بر هم زد

13. دمِ گریز و درِ توبه می زند اکنون

14. چو روزگارِ نزاریِ زار بر هم زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
* که من او را ز محبان شما می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* گر ایوان ما سر به کیوان برست
* ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
شعر کامل
فردوسی
* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری