نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 466

1. خرد را که می ننگ و نامش بسوزد

2. بده تا حلال و حرامش بسوزد

3. به بد گفتن ما فقیه فسرده

4. زبان در مکش گو که کامش بسوزد

5. مدام از پی ما چه تشنیع دارد

6. بیا گو بخور تا مدامش بسوزد

7. اگر عشق در جانش اندازد آتش

8. رکوع و سجود و قیامش بسوزد

9. اگر زآهن و سنگ باشد وجودش

10. به یک شعله خود برق جامش بسوزد

11. از این آب آتش صفت گو دو کاسه

12. به افسرده ده تا تمامش بسوزد

13. خلاصش دهد از خیال مصور

14. تمنای سودای خامش بسوزد

15. نسیمی اگر از دماغش برآید

16. ز تف حرارت مشامش بسوزد

17. زمانه اگر بر مرادم نگردد

18. ز دود نفس صبح و شامش بسوزد

19. به آهی که از اندرونم برآید

20. تر و خشک ما لا کلامش بسوزد

21. چنان در وجود نزاری زن آتش

22. که خون در عروق و مشامش بسوزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آرزو در طبع پیران از جوانان است بیش
* در خزان هر برگ چندین رنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم
* ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را
شعر کامل
جامی
* به عالم هر دلی کاو هوشمند است
* به زنجیر جنون عشق، بند است
شعر کامل
شیخ بهایی