نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 481

1. زان پیش که یارم را آهنگِ سفر باشد

2. خوش باشد اگر وصلی یک بارِ دگر باشد

3. در پایِ وی افتادن گر جان طلبد دادن

4. در معرضِ جان بازان جان را چه خطر باشد

5. بی دوست به سر بردن دشوارتر از مردن

6. دل میل به جان دارد تن زنده به سر باشد

7. من دوست کسی دارم ای دوست که بر سَروش

8. هم مشتری و زهره هم شمس و قمر باشد

9. گر هیچ شود روزی سر در سرِ آن کارم

10. هر دم عَلَم بِختم افراخته تر باشد

11. باری بتوان گفتن کز عشقِ که کشتندم

12. بر من ظفرِ دشمن می شاید اگر باشد

13. بر صورتِ حالِ خود دل شیفته می باشم

14. نه هم چو خطا بینان میلم به صور باشد

15. از ترس رقیبان را نفرین نکنم هرگز

16. دانی که چرا؟ از بد بسیار بتر باشد

17. آن جا که خیالِ او بنمود جمالِ او

18. نه گوش و خبر ماند نه چشم و بصر باشد

19. روزی که ببخشاید و ز پرده برون آید

20. مشنو که نزاری را پروایِ نظر باشد

21. جایی که کند لیلی در پردۀ دل میلی

22. بر هم زدۀ مجنون را از خود چه خبر باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت اگر بر آستانم آب خواهی زد ز اشک
* هم به مژگانت بروب آن خاک در گفتم بچشم
شعر کامل
کمال خجندی
* ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
* برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
شعر کامل
حافظ
* هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
* یارب چه نهادند در این شکر و بادام
شعر کامل
فروغی بسطامی