نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 530

1. چه خواهی دید جز خود را گرت در پیش بنشاند

2. به چشم خود کسی او را تواند دید نتواند

3. خیال محض می دانی چه باشد ، خویشتن بینی

4. نمی داند که نادان است و پندارد که می داند

5. در آن معرض که مردان خدا بین اند خودبین را

6. به یک جو بر نمی آید اگر صد جان برافشاند

7. ارادت چیست تسلیم و مسلم کیست ؟ مستغرق

8. به طوفانت دهد تسلیم و وز تکلیف برهاند

9. در آن کشتی نشین یارا در آن دریای بی پایان

10. که نه بیمش ز طوفان است و نه موجش بگرداند

11. نه بر ساحل نه بر دریا قضا دیگر نخواهد شد

12. توکل بر خدا چون ناخدا کشتی فرو راند

13. ز کثرت در گذر ار نه ابالیس از تو نشکیبد

14. به رغبت جان بده ار نه عزازیل از تو بستاند

15. من و تو مشترک باشد موحد کی شود مشرک

16. مگر وقتی که لوح من علیها فان فرو خواند

17. اگر خواهی که جمله حشر و نشر بشناسی

18. نزاری را طلب تا او قیامت با تو بشناسد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدام بلبل آتش نفس به باغ آمد؟
* که خون مرده دلان جوش ارغوان برداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو را اگر نفسی ماند جز که عشق مکار
* که چیست قیمت مردم هر آنچ می‌جوید
شعر کامل
مولوی
* حسن تو همیشه در فزون باد
* رویت همه ساله لاله گون باد
شعر کامل
حافظ