نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 551

1. عشق چون ره بزند عقل چه تدبیر کند

2. مهر چون کم نشود سوز چه تقصیر کند

3. گم شده یوسف و یعقوب به بیت الاحزان

4. هم دم و هم نفس از ناله شبگیر کند

5. جهد کردیم و هم آخر متغیر گشتیم

6. آری از حکم خدا جهد چه تدبیر کند

7. دی دل سوخته را دیدم و پرسیدم از او

8. محض تحقیق همین است که تقریر کند

9. گفتم ای سوخته دل چیست که با ما کردی

10. گفت من هیچ نکردم همه تقدیر کند

11. رفع دیوانگی ما نتوان کرد به عقل

12. یا به زنجیر که نه عقل نه زنجیر کند

13. توبه کردیم به صدق دل یک تا محکم

14. نه مزور که به دل توبه ز تزویر کند

15. هر که را رغبت سودا چو نزاری باشد

16. عشق بستاند و جان بدهد و توفیر کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
* بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
شعر کامل
سعدی
* همه بوستان زیر برگ گلست
* همه کوه پرلاله و سنبلست
شعر کامل
فردوسی
* زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه
* هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی