شمارهٔ 58
1. مرا دلی ست ز تیمار بی دلی در وا
2. معلق است به مویی چو ذره ای ز هوا
3. چو ذره مضطربم در هوای خورشیدی
4. که زیر سایة زلفش خرد کند مأوا
5. هلاک می شوم از دست و پای مال فراق
6. دریغ اگر بتوانست گفتمی سر وا
7. به لب نمونة آیات انگبین و شراب
8. به رخ خلاصة اولاد آدم و حوا
9. از آن نیافت سکندر که بود روزی ما
10. لبی که درد سکندر جز آن نداشت دوا
11. خراب کردة چشمانت ای نگارینم
12. که می کشند و به سر می برند با دو گوا
13. گرت به خواب بدیدی شبی عظیم و الروم
14. ز شمع روی تو پروانه وار ناپروا
15. سپاه شب نکشد از عدم دگر به وجود
16. به دست حسن تو گر برکشد زمانه لوا
17. ز حال من نظر لطف خویش باز مگیر
18. که بی تو از سر و کارم برفت نور و نوا
19. مریز خون نزاری چو در جوار توام
20. که نیست در حرم کعبه قتل صید روا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده