نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 624

1. ز نامردی ندارم طاقت نور

2. بدین عذرم که خواهد داشت معذور

3. دگر بار ار بود با او حضوری

4. وگر بی من بود نورٌ علی نور

5. چنان خواهم که مستغرق بباشم

6. در آن نور تجلّی بی کُهِ طور

7. حجابش طور بُد گویی از آن شد

8. کلیم الله به رای خویش مغرور

9. ندای لنت ترانی منزلی بود

10. که آوردش برون زان وادیِ دور

11. حجابی دیگرش در نفی و اثبات

12. خَضِر بود و ازو هم ماند مهجور

13. اگر تسلیم گشتی ماورا را

14. مطیع امر باید بود و مأمور

15. وگرنه چارهٔ دیگر ندارد

16. گر از فطرت نیاورده‌ست مفطور

17. نزاری هر چه آوردی تو داری

18. چو مردان در خرابی باش معمور

19. طمع بگسل که در تحصیلِ نابود

20. اگر آسوده باشی به که رنجور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرچه میدانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
* هم به جان تو که یادم نیست سوگندی دگر
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* اگر توشه‌مان نیکنامی بود
* روانها بران سر گرامی بود
شعر کامل
فردوسی
* رتبه زمزمه عشق ندارد زاهد
* بگذارید که آوازه جنت شنود
شعر کامل
صائب تبریزی