نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 660

1. به من نظر مکن ای بی‌خبر به چشمِ قیاس

2. که سر عشق نهان است بر عوام النّاس

3. ز سوز برق محبّت فسرده را چه خبر

4. حدیث عطرفروش است و قصّهٔ کنّاس

5. گر از جمال سخن هیچش آگهی بودی

6. که داشتی خبر از سرِّ عشق چون قرطاس

7. جماعتی که ز مکشوف رازها دارند

8. دلیر باز نگویند جز به وجهِ هراس

9. برادران نشنیدی که چون فروماندند

10. ز رمز یوسف و بربستنِ حدیث به تاس

11. اگر تتبّع ارباب معرفت خواهی

12. مقام عشق تهی کن ز کثرت اجناس

13. نخست تا بشناسی که تو نیی همه اوست

14. عرض شناختن تست خویش را بشناس

15. مراد تربیتِ نفسِ آدمی بوده است

16. ز ابتدا که جهان را نهاده‌اند اساس

17. بسی بگویی و از خویش ره برون نبری

18. مگر که درگذری از سر عقول و حواس

19. گرفت پور سیاوش به ترک هفت اقلیم

20. به نیم جرعه که دادندش از خم افلاس

21. نزاریا چو به مقدور خلق چیزی نیست

22. همیشه باش به توفیق حق به شکر و سپاس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ
* چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
شعر کامل
مولوی
* منه بر دل زار بار جهان را
* سبک ساز بر شاخ گل آشیان را
شعر کامل
صائب تبریزی
* جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق
* مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
شعر کامل
مولوی