نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 678

1. از آنم خلق می خوانند قلّاش

2. که در شورم چو بینم زلفِ جَمّاش

3. نگین در حلقه چون باشد گرفتار

4. منم در حلقۀ رندانِ قلّاش

5. مرا با دوستان صلح است و با من

6. همیشه دوستان را جنگ و پرخاش

7. قبولِ پندِ خودبینان ندارم

8. ازین جا می کنند اسرارِ من فاش

9. رقیبم گو به سوزن دیده بر دوز

10. حسودم گو به نشتر سینه بخراش

11. محبّت از دلم نتوان برون برد

12. چه غم دارم ز بدگویانِ فحّاش

13. چه حاصل عقل را از صحبتِ عشق

14. شعاعِ آفتاب و چشمِ خفّاش

15. مرا این کار با عشق اوفتاده ست

16. تو باری حالیا از عقل خوش باش

17. سرم پر شورِ عشق از ماه رویی ست

18. که در بزمش سزد صد زُهره فرّاش

19. ولی او پادشازاده ست و من رند

20. عجب گر سر فرود آرد به اوباش

21. منم دیوانۀ زنجیرِ زلفش

22. که بودی حلقه یی در حلقِ من کاش

23. نزاری فخر کن بر سر فرازان

24. اگر دستت دهد بوسیدنِ پاش

25. پیاپی از نثارِ کلک و دیده

26. گهر می ریز و مروارید می پاش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از خدا می طلبم عمر درازی چون زلف
* که به تفصیل نظر بر خط و خال تو کنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* نصیب چرب زبانان شود حلاوت عمر
* همیشه صحبت بادام با شکر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* دو منزل یکی کرد و آمد دوان
* همی تاخت برسان تیر از کمان
شعر کامل
فردوسی