نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 679

1. جمالِ رویِ هم چون آفتابش

2. شبی گر باز می بینم به خوابش

3. به شمشیر از منش نتوان جدا کرد

4. در آغوش ار کشم مستِ خرابش

5. چه خوش باشد بدان شیرین زبانی

6. که در شور آورد بر من شرابش

7. نه آخر زان دهان باشد خوش آید

8. اگر تلخ است اگر شیرین جوابش

9. دلم کرده ست دندان بر لبش تیز

10. به خونِ جانِ خود دارد شتابش

11. خیالِ قامتش سرویست پیشم

12. که هست از چشمۀ چشمانم آبش

13. قرارم نیست بر بی دل ببخشند

14. که بی دردی نباشد اضطرابش

15. فراقم هم دری در وصل دارد

16. زجایی می کشد چندین عذابش

17. نزاری بس که کانِ جان بکندی

18. ندیدی رنگ از لعلی مذابش

19. حسودت بر حماقت می کند حمل

20. که کوثر می کشد هم چون شرابش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن گل که هر دم در دست بادیست
* گو شرم بادش از عندلیبان
شعر کامل
حافظ
* زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
* بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
شعر کامل
حافظ
* نوبت وصل و لقاست نوبت حشر و بقاست
* نوبت لطف و عطاست بحر صفا در صفاست
شعر کامل
مولوی