نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 815

1. تا ساکنِ کنجِ محنت آبادم

2. هرگز نفسی نرفتی از یادم

3. قدرِ شبِ وصلِ تو ندانستم

4. دور از تو به روزِ محنت افتادم

5. سیر از غمِ تو نمی شوم با آنک

6. بر کند غمت ز بیخ بنیادم

7. فریاد برم به شحنه از جورت

8. زیرا که نمی رسی به فریادم

9. نومید نمی شود دلم از تو

10. از بندگی جز از تو آزادم

11. توگر به جمال رشک شیرینی

12. من نیز به محنت تو فرهادم

13. امروز نزاری ام که از زاری

14. گر آه کنم بمی برد بادم

15. از تو گله چون کنم معاذ الله

16. همواره ز بخت خویش ناشادم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* بود از موی سفید امید بیداری مرا
* بالش پرگشت آن هم بهر خواب غفلتم
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن گل که هر دم در دست بادیست
* گو شرم بادش از عندلیبان
شعر کامل
حافظ