نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 818

1. چنان به رویِ تو هر بامداد دل شادم

2. که می برد غم و شادی زمانه از یادم

3. اگر چه بوس و کناری نمی شود حاصل

4. ز گوشه هایِ دو چشمت به یک نظر شادم

5. مگر ز چشمِ تو از هر چه مست بیزارم

6. مگر ز قّدِ تو از هر چه هست آزادم

7. چو بخت معتکفِ آستانت بودم و هجر

8. چو خاک بر سرِ کویِ تو داد بر بادم

9. همین که عشق اساسِ محبّت تو نهاد

10. یقین شدم که غمت می کَند ز بنیادم

11. نزاریا چو پری باش ز آدمی پنهان

12. که نیست مردمی اندر قبیلۀ آدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بختم جوان و عقلم پیر ست لیک عشقش
* آورده زیر فرمان هم پیر و هم جوان را
شعر کامل
جامی
* چو از کوه بفروخت گیتی فروز
* دو زلف شب تیره بگرفت روز
شعر کامل
فردوسی
* ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
* که خاک میکده عشق را زیارت کرد
شعر کامل
حافظ