نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 821

1. آن شب که وداعِ یار کردم

2. عزمِ سفر اختیار کردم

3. در بر همه شب لبش مکیدم

4. وز نی شکر اعتبار کردم

5. تا وقتِ نماز طوقِ گردن

6. زان گیسویِ مشک بار کردم

7. چندین مستی و بی قراری

8. زان نرگسِ پُر خمار کردم

9. بر خرمنِ گل بسی مراغه

10. تا روز به رغمِ خار کردم

11. لعلش به ستیزۀ رقیبان

12. دندان بزدم فگار کردم

13. هنگامِ رحیل بس که فریاد

14. از گردشِ روزگار کردم

15. دل خون شد و خون به سر برآمد

16. آن دم که ازو کنار کردم

17. برخاست به زیر پای او گِل

18. بس کز مژه خون نثار کردم

19. یادِ سرِ دستِ پر نگارش

20. جان در سرِ آن نگار کردم

21. دیّار ندیده ام خبر گوی

22. تا رحلت از آن دیار کردم

23. بس ناله که چون نزاریِ زار

24. از دردِ فراقِ یار کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
* کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
شعر کامل
حافظ
* ترک هواست، کشتی دریای معرفت
* عارف به ذات شو نه به دلق قلندری
شعر کامل
سعدی
* قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
* کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر کامل
صائب تبریزی