لینک اشتراک گذاری
کپی شد
نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 849

1. یاد باد آن شب که در بیت الحرم

2. خلوتی کردیم با یاران به هم

3. باده می خوردیم و طبلک می زدیم

4. ز اوّل شب تا به وقت صبح دم

5. دولتی بگذشت بر ما کان چنان

6. دولتی نگذشت بر پرویز و جم

7. کردم این معنی سوال از عقل دوش

8. با دلی پر نفرت و طبعی دژم

9. گفتم آن بیداری ای بد گفت لا

10. گفتمش خوابی بد آن گفتا نعم

11. گفتم آیا باز بینم خویش را

12. در میان آن همه حور و صنم

13. گفت اگر بینی نبینی جز به خواب

14. ماجرا کوته کن ای کوته قدم

15. قصه یی دارم که گر وصفش کنم

16. از بیانش در خروش آید قلم

17. گر شبی دیگر به روز آرد چنان

18. با وجود آرد نزاری از عدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* بی پرده نقش صورت شیرین نگاشته است
* تا انتقام عشق چه با کوهکن کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک
* برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس
شعر کامل
سنایی
* دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
* تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شعر کامل
سعدی