نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 913

1. دیر برآمد که روی یار ندیدیم

2. جرعه ای از جام وصل او نچشیدیم

3. کار به هم برزدیم و هیچ نکردیم

4. از پس عمری که انتظار کشیدیم

5. وعده ی وصلی رسیده بود به اول

6. خود نرسید آن به ما و ما برسیدیم

7. با سر سررشته ی رضا نفتادیم

8. بس که به خود هم چو کرم پیله تنیدیم

9. با قدم اول آمدیم چو عمری

10. بی هده بر سمت رای خویش دویدیم

11. نفخه ی صورِ صدایِ عشق برآمد

12. جمله ز تشویش هیبتش برمیدیم

13. با ملک الموت عشق سود نکردیم

14. گرچه به زاری و زور باز چخیدیم

15. عاقبت الامر ترک خویش گرفتیم

16. وز درکات مشابهت برهیدیم

17. هم چو نزاری ز چارچوب طبیعت

18. باز سوی آشیان سدره پریدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خاور چو خورشید بنمود تاج
* گل زرد شد بر زمین رنگ ساج
شعر کامل
فردوسی
* دل آگاه در پیری زغفلت بیش می لرزد
* که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه سود از روضۀ جنت اگر شیرین معاذالله
* ز کوی خود دری در روضۀ فرهاد نگشاید
شعر کامل
جامی