نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 914

1. تا دُردیِ درد او چشیدیم

2. دامن ز دو کون در گرفتیم

3. با هم نفسان درد عشقش

4. در کنج فنا بیارمیدیم

5. بر بوک یقین که بوک بینیم

6. زهری به گمان دل چشیدیم

7. گه در هوسش ز دست رفتیم

8. گه در طلبش به سر دویدیم

9. در عالم عشق او عجایب

10. آوازه ی او بسی شنیدیم

11. درمان چه کنیم درد او را

12. کین درد به جان و دل خریدیم

13. عشقش چو به ما نمود خود را

14. صد پرده به یک زمان دریدیم

15. نور رخ او چو شعله ای زد

16. خود را زفروغ او بدیدیم

17. می دان تو که ما ز آب و خاکیم

18. زین هر دو برون رهی گزیدیم

19. چه آب و چه خاک زآن چه ماییم

20. در پرده ی غیب ما بدیدیم

21. چون پرده ز روی کار برخاست

22. از خود نه ازاو بدو رسیدیم

23. پیوستگیی چویافت نزاری

24. از ننگ خود از خودی بریدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این آهوی رمیده ز مردم، نگاه کیست؟
* این فتنه پیشخدمت چشم سیاه کیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* او را به چشم پاک توان دید چون هلال
* هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست
شعر کامل
حافظ