نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 927

1. چنان آرزومندِ دیدارِ اویم

2. که جان می‌رسد بر لب از آرزویم

3. چه ها می‌رسد بر سر از دستِ هجر

4. به نامحرم این قصه چون باز گویم

5. از آن گه که محرومم از رویِ خوبش

6. فرو می‌رود اشکِ حسرت به رویم

7. شبی سدره از ژاله‌ی ارغوانی

8. به خون صفحه‌ی ارغوانی بشویم

9. اگر چه بمردم ز هجران ولیکن

10. عرق چین او زنده دارد به بویم

11. چو کحل الجواهر کشم در دو دیده

12. غباری گر آرند از آن خاک کویم

13. به جز جامِ می غم گساری ندارم

14. اگر چند سر در کش از عیب گویم

15. من و کوزه‌ی راح گو سنگ طعنه

16. به هم در شکن توبه‌ی چون سبویم

17. نزاری شکیبایی از می ندارد

18. زِ من کی شود باز دیرینه خویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاطری معمور کردن، از دو عالم خوشترست
* گنج را در دامن ویرانه می ریزیم ما!
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان پیدا
* ثمر نیکو نیاید تا نگردد باغبان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی