نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 975

1. دلا تا چند با خود دوست بودن

2. گرت مغز است تا کی پوست بودن

3. چو با او بایدت بی خویشتن شو

4. که این بی خویشیت با اوست بودن

5. قیامت چیست بیرون رفتن از خود

6. بهشت سرمدی با دوست بودن

7. چه گیری انس با نفس بهیمی

8. خطا با هم دم بد خوست بودن

9. نزاری را سر باز آمدن نیست

10. به خود بی خود بود نیکوست بودن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور
* قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
شعر کامل
سعدی
* شگفت نیست دلم چون انار اگر بکفد
* که قطره قطره خونش به ناردان ماند
شعر کامل
سعدی
* خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
* سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
شعر کامل
حافظ