نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 986

1. ای دلِ درمانده به حبس وطن

2. لافِ سرا پرده‌ی بالا مزن

3. ما و منِ توست حُجُب در میان

4. این حُجُباتِ من و ما برفکن

5. ورنی در قطعِ‌طریقِ کمال

6. نیست حجابی بتر از ما و من

7. دعویِ‌اخلاص و محبت مکن

8. پس چو مرایی به ریا جان مکن

9. یا برو و پس روی او مکن

10. یا کمِ جان گیر و برستی ز تن

11. یا به مقاماتِ محبت در آی

12. یا سرِ خود گیر و زما بر شکن

13. در رهِ اخلاص مبین کفر و دین

14. در صفِ عشّاق مبین مرد و زن

15. بوشِ عطا می‌کنی ای اصلِ‌بخل

16. لاف صفا می‌زنی ای دُردِ دَن

17. شخص ز همسایگی‌ات در عذاب

18. روح ز هم خانگی‌ات در محن

19. با که توان گفت که من سال و ماه

20. در چه عذابم ز دلِ خویشتن

21. مغز تهی کردم و رمز آشکار

22. هیچ نه سِر ماند به من نه عَلَن

23. آری اگر چند صدف شد تهی

24. کم نشود قیمتِ دُرّ عَدَن

25. قصّه چه گویم که به جان آمده‌ست

26. کار نزاری ز دلِ پر فتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گلشن کویش بهشتی خرم است اما دریغ
* کز هجوم زاغ یک بلبل درین گلزار نیست
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
* گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
شعر کامل
حافظ