غزل شمارۀ 112
1. نشست پهلوی من وز رقیب جام گرفت
2. گل تلافی من رنگ انتقام گرفت
3. قضا سمند نشاط کرام پیش آورد
4. قدر عنان مراد از کف لئام گرفت
5. به صد کمند نه استاد غم چو مست شدیم
6. در سرای به بستیم راه بام گرفت
7. معاندان بت پندار جمله بشکستند
8. که کار بت شکنی رونق تمام گرفت
9. نیافت صبحدم آغوش دوست از بر دوست
10. تمتّعي که لب از ذکر این مقام گرفت
11. به جنگ و عربده راضی شدم ز شرم برآی
12. که تیغ غمزه دگر زنگ در نیام گرفت
13. نظیری و می و مطرب، گدای خواهد شد
14. فقیهه شهر، که او عادت کرام گرفت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده